کاظم

ادبی سیاسی

کاظم

ادبی سیاسی

بد شانسی

 

 

                                        بد شانسی

 

      مرد با درد و خستگی و خراشیدگی مختصری بر پیشانی به هوش آمد . پرستاری که بالای سرش ایستاده بود با لبخند گفت :

-  نگران نباشید آقای فوجیما . شما دو ساعت پیش ، از بمباران وحشتناک اتمی هیروشیما بطرز معجزه آسایی سالم نجات یافتید .

فوجیما پرسید :

-  حالا کجا هستم ؟

پرستار با لبخند گفت :

-  در یک بیمارستان امن ، در ناکازاکی !

 

                                                                الن . ای . مایر

                                                     کتاب کوتاهترین داستانهای جهان

                                                                 ( نقل به مضمون )

نظرات 8 + ارسال نظر
احمد جمعه 31 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 08:15 ق.ظ http://www.clubahmad.tk

سلام

دیگه آخرین مطالب رو نوشتم

بیا پیشم که الان خیلی داغونم

مرسی از یاری تو

Club Ahmad را به دوستان خود معرفی کنید

محسن جمعه 31 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 12:39 ب.ظ

چه داستان کوتاه و قشنگی !
این .وبت با اون یکی جقدر متفاوت است .

حسین جمعه 31 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 03:11 ب.ظ http://daam.blogsky.com

سلام دوست عزیز کوتاه بود و قشنگ اما اون امپراتوری وحشی که من از ژاپن در تاریخ دیدم فکر نمی کنم جز با بمب اتم از پا در میومد. استثنا اینجا بمب اتم به نفع بشریت کار کرد! اما نوشته قبلی که از نیچه آورده بودی واقعا جالب و قابل تامله این عصر پایان بت ها و خداهاست عصر پایان مطلق دیدن و مطلق بودن باز به قول خود نیچه پرنده حقیقت بر دوش هیچ مطلق خواهی ننشته است. به وبلاگ من اومده بودی دقیقا منظور شما رو از کامنت نفهمیدم. اما ممنون که مطلبم رو مطالعه کردید. موفق باشید. به اون وبلاگ هم می رم

حسین عزیز ،

۱ - در شرایطی آماج بمب اتمی شدند هیروشیما و ناکازاکی که ژاپن اعلام تسلیم کرده بود قبلش . ترومن اما مکان و انسانهای واقعی میخواست برای اثبات صلابت اقتدارش و طبق معمول رسم خباثت ، با بهانه وجود پایگاههای . . . .
۲ - عطف به درایت شما ، گمانم منظورم از کامنت روشن بود . آنچه ارجاع داده بودید در « من وبلاگ مینویسم پس خائنم » استناد داشت به « وبلاگ یا ستون پنجم » آقای اسفندیار صفاری » که تاویل شخصی ایشان از گفته های آقایان محسنی اژه ای ، پورمحمدی و صفار هرندی است ، و نه نص صریح گفتار . ملاحظه دوباره گفتار این سه نفر ، و نه برداشت آقای صفاری ، مشخص میسازد که دشمن و دشمن یاران جمهوری اسلامی از وبلاگ نویسی هم بهره میگیرند مثل ماهواره ، سایت و غیره . و بیشتر تاکید بر بی هویت نویسانی است مثل من و گرنه رئیس جمهور هم وبلاگ دارد پس لابد خائن است . با فیلترینگ و قانون منع ماهواره موافق نیستم اما فرومایگی آقای صفاری در خلط مطلب را هم صحیح نمیدانم .
۳ - از حضورتان ممنونم و پیوندتان را اضافه میکنم . دوست فرهیخته نعمت است ولو هم عقیده نباشد .

حمید شنبه 1 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 09:43 ب.ظ

سلام ،

چرا ایمیلامو جواب نمیدی ؟ تو کامنتای وبت خوندم که گفته پدرشو در میارم ، ولی دیر خوندم وگرنه ایمییلتو بهش نمیدادم .
بهش بگو کوتاه بیاد .

اهل هوا یکشنبه 2 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 09:18 ق.ظ http://abed.blogsky.com

ماه هیچ وقت پشت ابر نمی مونه آقای کاظم
تو اونقدر بزدلی که حتا شجاعت نداشتی به همه اعلام کنی که من وب دارم
اما من پدات کردم
البته نه که فکر کنی برام مهم بودی نه برعکس حتا عارم میاد که انگشتام داره به خاطرتو چیزی رو تایپمیکنه که لایقش نیست.....
توبه درد امثال خودت می خوری
تو درد دیگه ای داشتی و به پرو پای دیگران پیچیدی
درد تو......
همین

جناب آقای کیکاووسی

با سلام و عرض احترام
۱ - این وبلاگ ۲۲ شهریور ماه سال جاری تاسیس شده است .
۲ - هر چند خود مستحضرید ، اما مرور دوباره سابقه کامنتها ، اثبات مجددی خواهد بود بر اینکه بر خلاف رویه حضرتعالی ، هیچگاه در مخاطبه با شما ، اسائه ادبی از جانب من سر نزده است .
۳ - من معتقدم دیالوگ مودبانه ، صادقانه و منطقی میتواند نقش بسیار مهمی در دستیابی متقابل به حقایق و احتمالا همگرایی داشته باشد . در هر صورت هر کس میتواند ضمن احترام به شخصیت و نظر مخاطب ، اعتقاد خودرا محفوظ بدارد .
۴ - میتوانم فحشهایی که تاکنون از حضرتعالی شنیده ام را به فراموشی بسپارم و حضورتان را حتی با نظرات بسیار مخالف با اعتقاداتم مغتنم بدانم ، اما کامنتهایی که اصرار در تداوم خصومت و ناسزا داشته باشد را انصاف بدهید که جایز نخواهد بود تایید کنم .

پوینده باشید .

حسین یکشنبه 2 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 10:40 ق.ظ http://daam.blogsky.com/

سلام دوست عزیز خوشحالم از اینکه بلاخره موفق شدم با یک مخالف البته از نوع مدرنش! دیالوگ برقرار کنم. خودتان خوب می دانید که خیلی کم پیش می آید. اما را جع به پاسخ کامنتی که به من داده بودید لازم شد دوباره مطالعه کنم و این دفعه بیشتر و با رفرنس های متنوع تر اما راجع به وبلاگ باز هم شاید حق باشما باشد و گزارش جانبدارانه نوشته شده باشد اما رفتاری که من در این مدت اخیر با وبلاگ نویسان دیدم نیاز ی به گزارش نداشت خودتان که در جریان دستگیری وبلاگ نویسان هستید . حتی اگر تعدادی بیشتر نام حقیقیشان را فاش کنند این آمار باز هم بیشتر می شود از جمله بنده شاید در این صورت یکی از بازداشت شوندگان آینده خواهم بود. اما راجع به استفاده دشمن از ماهوره و ... خیلی سخت نگیرید دیگر کسی آنقدر خام نیست که تحت تاثیر حرفهای سلطنت طلب های ساکن آمریکا از طریق ماهواره قرار بگیرد ضمن اینکه همین سخن ها را در کشوری مثل انگلیس برخی کانلها از داخل کشور پخش می کنند. موفق باشید

حسین عزیز ،

سلام ،
۱ - رفتار با وبلاگنویسان اصلا شایسته نبوده و علاوه بر آن قانون منع بهره گیری از ماهواره و فیلترینگ اینترنت راهم ناروا میدانم .
۲ - ناشناس نویسی را خلاف نمیدانم و خود نیز ناشناس مینویسم و تا حدود زیادی این فرمایش مولا علی (ع) را زیبا یافته ام که : « انظر ما قال و لا تنظر من قال » . هر چند حاکمیت احتمالا در پی الزام وبلاگ نویسان به درج هویت است . اگر از انصاف نگذریم هوچی گری و اهانت برخی وبلاگ نویسان هم در این قضیه بی تاثیر نیست . اما سقوط آستانه تحمل تا این حد را جایز نمیدانم .
۳ - باور بفرمایید نسبت به استفاده دشمن از ماهواره هیچگونه حساسیتی ندارم . در پاسخ به حضرتعالی فقط ذکر کرده بودم که منظور آقایان در اظهاراتی که آقای صفاری از آنها نقل کرده بود این نیست که هر که وبلاگ مینویسد خائن است ( چون خود رئیس جمهور هم وبلاگ مینویسد ) ، بلکه مراد آن بوده که پس از ماهواره و . . . . اکنون دشمن به وبلاک نویسی هم برای دستیابی به مقاصدش روی آورده است .

ممنونم از حضورتان .
پایدار باشید.

حسین یکشنبه 2 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 10:58 ق.ظ http://daam.blogsky.com/

راستی دوست عزیز ممنون از لینکی که به وبلاگ من دادی البته اختیار با شماست اما من ترجیح می دم جای اسمم نام وبلاگ برای لینک گذاشته بشه. من هم در وبلاگم ستونی به نام متحدین استراتژیک دارم که در واقع لینک به دوستانه به شما لینک می دم شما اولین مخالفی در جهان هستید که فکر کنم جزو متحدین استراتژیک قرار می گیرد! خودم یکم گیج شدم!

حسین عزیز ،

سلام ،
از اینکه جزو دوستانتان محسوبم نموده اید ، خوشحالم . نام پیوند شما را بنا به ترجیحتان اصلاح کردم .
من احساس گیجی نمیکنم . ما هموطنیم و البته همشهری . و علیرغم اندک باورهای مغایر ، مشترکات بسیاری لاجرم میتوانیم با هم داشته باشیم . نه ؟

سرافراز باشید .

احسان الف یکشنبه 2 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 05:38 ب.ظ http://garomzangi.blogsky.com

کاظم جان , حسین عزیز, سلام . دوستی دو ایده کاملا مخالف فکری , دوستی جالبی ست , ان هم برای ما ایرانی ها که ماده مون زیاد تو این زمینه ها مستعد نیست . سن حسین را نمی دونم , و نمی تونم بدونم که تو چند سال اول عشره عفونی 60 سیاست زدگی نکبتی چطور برادر در مقابل برادر قرار می داد که مثلا یکی شده بود پیکاری و دبگری راست اکثریتی و گند کار وقتی در امد که روزگار تفنگ و باروت داد دست نوجوان ان سالها . عقیده شده بود سراپا نفرتی که کس نمی دانست سبب سازش چه بوده . حاکمیت نیز تصویر زشتی از خود نشان داد . بسیار زشت . کاریزمای رهبری هم جبر انقلاب بود که حتی حاصل عمر رهبری " اقای منتظری " هم به فغان امد و خانه نشین شد . به هر حال ضرری که ایران عزیز از سیاست زدگی خورده وضعیتی ست که امروزه می بینی .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد